سارا سارا ، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

سارا

10 راه ساده برای آرامش بخشیدن به زندگی

زندگی در بهترین حالت خود، آشفته و پرهرج و مرج است. همه ما همیشه در عجله هستیم، چند کار را به طور همزمان انجام می دهیم و سعی می کنیم برای همه آدم ها همه کار بکنیم و ندرتاً وقت کافی برای خودمان می گذاریم. همه ما در جستجوی آرامشیم اما معمولاً آنچه که لازمه دستیابی به آن است را انجام نمی دهیم و دنبال راه هایی برای به دست آوردن آرامش می رویم که فقط هرج و مرج زندگیمان را بیشتر می کنند. در این جا راه های ساده ای برای ایجاد آرامش در زندگی به شما دوستان پیشنهاد می کنیم. • 1. بدانید که کنترل هیچ چیز در دنیا به جز خودتان در دست کسی نیست. خودتان تنها چیزی هستید که کنترل کامل روی آن دارید. وقتی این مسئله را درک کنید، و براساس آن دیدگاه و عم...
20 شهريور 1390

آسوده بخواب

تو آرام خفته‌ای آنقدر آرام که گویی صدای بال پروانه‌ها هم می‌تواند بیدارت کند و من مبهوت از نعمت داشتن تو، آرام گرفتنت در آغوشم و لمس پوست لطیف صورت تو دستهای کوچکت را تا آنجا که می‌توانم می‌بوسم، نگاهت می‌کنم و لحظه لحظه با تو بودن را نفس می‌کشم که به اندازه یک نفس کوتاه است همه توانم را برای لذت بردن از نوپایی تو بکار می‌گیرم باشد که فردای دویدنت حسرت نخورم شاید اگر آن روز من نیز با تو بدوم حسرت هم بی‌معنی بماند شاید اگر من هم با تو بزرگ شوم قدم‌های بزرگت را همراه باشم نمی‌خواهم گاه بزرگیت بگویم تکیه‌گاهم باش. من از تو هیچ نمی‌خواهم و دعا می‌کنم هیچ نخواهم ...
13 شهريور 1390

کودک رویاهایم

عروسکش را که به همراه دیگر اسباب بازیها در میانه ی اتاق افتاده بر می دارد و به من تعارف می کند خوب می دانم منظورش را این بدان معناست که او را بغل کن و نوازشش کن عروسک را می گیرم و برایش لالایی می گویم از من می خواهد عروسک را پسش دهم  اینبار او عروسک را در آغوش می گیرد و محکم به سینه اش می فشارد و همراه با راه رفتن خودش را نیز به این طرف و آن طرف تکان می دهد و این یعنی لالایی برای عروسکش...  هیچگاه تصور نمی کردم دخترک 15 ماهه چنین احساسات مادرانه اش را بروز دهد از دیدن این همه زیبایی غرق شادی می شوم و با خود می گویم به راستی او همان کودک رویاهایم است... عکس سارا بعدا کار می شه. ...
13 شهريور 1390

قصه مادري

فرشته معصوم کوچک که این روزها بزرگ‌تر شدنت خبر از دنیای جدیدی می‌دهد که قرار است تجربه کنیم سارا آمدنت برایم فقط مادر شدن را نیاورد، همه ارزشهای انسانی و همه آنچه آموخته بودم را فرا گرفت تو فقط یک کودک در دامان من نیستی تو گنجینه‌ای هستی که خداوند به امانت به ما سپرد و من و پدر هرآنچه باید برای درخشش تو انجام می‌دهیم اما می‌ترسم، می‌ترسم محبت‌هایم و احساساتم دری برویت ببندد می‌ترسم آنقدر عاشقت باشم که عشق نباشد، بندی شوم نگذارم پرواز کنی ساراي من، آهنگ مادری من طوفانی نیست! هیاهو ندارد، آرام است چشمانیست که همه جا دنبال توست، حتی اگر حرفی نزم دلیست که همیشه نگران توست، حتی اگر در...
2 شهريور 1390

مامانی تولدت مبارک

کاش می دانستید زندگی با همه وسعت خویش   محفل ساکت غم خوردن نیست  حاصلش تن به قضا دادن و پژمردن نیست  زندگی خوردن و خوابیدن نیست  زندگی عشق به قلب داشتن است زندگی حس جاری شدن است زندگی کوشش و راهی شدن است  از تماشاگر آغاز حیات  تا به جایی که خدا می داند                                                       &nb...
2 شهريور 1390

مسئله این است: گفتن یا نگفتن

صحبت کردن با آدم‌هایی که هنوز بچه ندارند درباره بچه یه جورایی چالش برانگیز و گاهی خنده‌ داره! خنده دار از اون جهت که هرچی براشون حرف میزنی باز ته تخیلات خودشون رو می‌بینند و طبیعی هست که تصویر واقعی هم ندارند. گاهی حتی صدای خندیدنشون ته دلشون به خودتون رو می‌شنوید اما … مهم نیست، بعدا با هم می‌خندیم. اما مسئله‌ای که گاهی شما رو گیج می‌کنه که آیا با اونها حرف بزنی یا نه، نحوه برداشت اونها از مادر و پدر بودنه. گاهی وقتی از سختیها، مشکلات و دردسرهای پدر و مادر شدن حرف میزنی، نگران میشی که نکنه اونها رو نسبت به آیندشون ترسوندی و نکنه حرفهات باعث به تاخیر افتادن بچه‌دار شدنشون بشه! و در مقابل وقت...
2 شهريور 1390

خانه دوست كجاست؟

الهی نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی در اگر باز نگردد ، نروم باز به جایی پشت دیوار نشینم ، چو گدا بر سر راهی کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی باز کن در ، که جز این خانه مرا نیست پناهی ...
30 مرداد 1390

قصه‌های مادری

مادرانگی را با تو آغاز می‌کنم و هر روز این احساس زیبا با تو رشد می‌کند. زیبای کوچک، آنقدر خالصی که هربار صدایم می‌کنی بند بند وجودم به لرزه می‌افتد، چه افتخاریست مادر تو بودن! آن لحظه که صورتم را می‌بوسی بهترین پاسخ عاشقانه را می‌گیرم، دیگر خیالی نیست مرا… کاش می‌شد همه احساسی که بین من و تو هست را تشریح کرد، شاید فقط محبت نیست! احترامیست که من برای خالق چنین کوچک عظیمی می‌گذارم! ساراي مهربان مادر همه بازیهای کودکیت را دوست دارم و هر روز حس بزرگ شدنت را با لذتی آمیخته با درد، لمس می‌کنم نمی‌خواهم آرزو کنم ای کاش به اندازه آغوش من میماندی من با هر تار موی تو که رشد می&zw...
25 مرداد 1390

وسیع‌تر ببینیم

چند وقت پیش بچه يكي از دوستان دچار ادرار سوختگی شده بود و چند روزی درگیر اين مسئله بودند. اونهایی که این موقعيت رو درباره بچه‌هاشون تجربه کردند واقفند که مسئله‌ای اورژانسی نیست و کرم‌های مخصوص و روش‌های مختلفی برای درمان وجود داره. بعداز تماس تلفني با بنده و كلي صحبت كردن با همديگر بالاخره پيشنهاد دادم به دكتر ببره چون اين بار هیچ چیزی حتي كرم سوختگي هم كفاف نمي داد. تا اینجا همه چیز یک جریان عادیه،  دوستم تعريف مي كرد قیافه دکتر و نگاهش به اونها بعد از شنیدن اینکه ده روزه این وضعیت وجود داره اصلا نگاهی عادی نبود! بياييد نگاههايمان را وسيع تر كنيم.... باور کنید هیچ‌چیز بدتر از این نیست که در نظر دکتر ...
23 مرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سارا می باشد