قصه مادري
فرشته معصوم کوچک که این روزها بزرگتر شدنت خبر از دنیای جدیدی میدهد که قرار است تجربه کنیم
سارا آمدنت برایم فقط مادر شدن را نیاورد، همه ارزشهای انسانی و همه آنچه آموخته بودم را فرا گرفت
تو فقط یک کودک در دامان من نیستی
تو گنجینهای هستی که خداوند به امانت به ما سپرد و من و پدر هرآنچه باید برای درخشش تو انجام میدهیم
اما میترسم، میترسم محبتهایم و احساساتم دری برویت ببندد
میترسم آنقدر عاشقت باشم که عشق نباشد، بندی شوم نگذارم پرواز کنی
ساراي من، آهنگ مادری من طوفانی نیست!
هیاهو ندارد، آرام است
چشمانیست که همه جا دنبال توست، حتی اگر حرفی نزم
دلیست که همیشه نگران توست، حتی اگر در خواب باشی
آغوشیست که همیشه منتظر توست، حتی اگر در آغوش دیگری باشی
ببخش مرا و اجازه بده من نیز با تو بزرگ شوم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی