سارا سارا ، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره

سارا

ملانصرالدین و شمع

در نزدیکی ده ملا مکان مرتفعی بود که شبها باد می آمد و فوق العاده سرد می...شد.دوستان ملا گفتند: ملا اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن تپه بمانی, ما یک سور به تو می دهیم و گرنه توباید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی. ملا قبول کرد, شب در آنجا رفت وتا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که آمد گفت: من برنده شدم و باید به من سور دهید.گفتند: ملا از هیچ آتشی استفاده نکردی؟ملا گفت: نه, فقط در یکی از دهات اطراف یک پنجره روشن بود و معلوم بود شمعی در آنجا روشن است. دوستان گفتند: همان آتش تورا گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی. ملا قبول کرد و گفت: فلان روز ناهار به منزل ما بیایید. دوستان یکی یکی آمدند, اما...
8 مرداد 1390

بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا

  زندگی همچون بادکنکی است در دستان کودکی که همیشه ترس از ترکیدن آن لذت داشتنش را از بین میبرد شاد بودن تنها انتقامی است که میتوان از دنیا گرفت پس همیشه شاد باش امروز را برای ابراز احساس به عزیزانت غنمینت بشمار شاید فردا احساس باشد اما عزیزی نباشد کسی را که امیدوار است هیچگاه ناامید نکن شاید امید تنها دارائی او باشد     اگر صخره و سنگ در مسیر رودخانه زندگی نباشد صدای آب هرگز زیبا نخواهد شد هیچ وقت به خدا نگو یه مشکل بزرگ دارم به مشکل بگو من یه خدای بزرگ دارم دوست داشتن بهترین شکل مالکیت و مالکیت بدترین شکل دوست داشتن است خوب گوش کردن را یاد بگیریم گاه ف...
4 مرداد 1390

یه شقایق

خدایی که در آسمان قلب توست نگاهبان همه قلبهای آسمانیست پس قوی باش و از افتادن نهراس! دختر نازنینم گفتنی ها ی زندگی بسیار است و نا گفتنی ها بیشتر... برایت با عشق نوشتم پس تو نیز با عشق بخوان ...هر زمان که دوست داشتی بخوان..   و من نگاهم به آینده ای روشن است تا شاید روزی با دیده ی بیناتر از امروز بازهم بنویسم بدرود تا فردایی روشن تر...   زندگیت را دوست داشته باش آن چنان که شایسته است.. ...
4 مرداد 1390

ایستگاه

توی ایستگاه خط واحد به یکی از ستون ها تکیه داده بودم و به مردم نگاه میکردم...آدمهای مختلف...از هر طیفی که فکرشو کنی بود...از دختر پسرهایی که تو ایستگاه با هم قرار گذاشتن گرفته تا دانشجوهایی که از جاهایی مختلف میان...از کارمند اداره ای که دیرش شده و با عجله میخواد همه رو کنار بزنه تا به کارش برسه تا پیر زنی که واسه خرید اومده بوده و حالا با چند تا پاکت خسته و درمونده منتظره که آیا کسی پیدا میشه کمکش کنه یا نه...از زنهای چادری که فقط چشمهاشون معلومه گرفته تا دخترهایی که اگه لباسهایی که تنشونه نبود بهتر بود...آره...همه بودن...همه منتظر...ولی منتظر چی...آدمهایی که خودشون هم نمیدونن واقعا منتظر چی هستن...چه شباهت عجیبی بین زندگی وایستگاه خط واحد ...
4 مرداد 1390

چقدر آمادگی بچه دار شدن را دارید یا داشتید ؟ ( قسمت دوم)

5. درس پنجم : تحمل اینکه نوزاد تازه متولد شده هیچ شباهتی به شما نداشته باشد  کودک شما متولد شده است و شما بسیار شاد و خوشحال هستید از اینکه کودکتان را در اوج صحت و سلامت در آغوش گرفته اید . اولین کسانی که در اولین روز او را خواهند دید ، بستگان و دوستان درجه یک شما هستند و جالب اینجاست که اقوام و بستگان شما کودک را شبیه شما و بستگان همسرتان ، او را شبیه همسرتان می بینند . (با اینکه درواقع نوزاد تازه متولد شده شبیه هیچیک از شما نیست .) اما با این حال خودتان را برای این آماده کنید که حتی کودک شما در طول زندگانیش در هیچ مقطعی هرگز شبیه شما نشود . اکنون شمایی که فرزندی ندارید ، با خواندن این مطلب بر نوشته های من می خندید که چقدر کودک...
1 مرداد 1390

بهترين تصوير

دخترم٬ صورت زیبایت را با قلمویی از جنس ابریشمی مهر مادرانه نقاشی می کنم و با قطرات زیبای شبنم رنگ آمیزی كرده و با ابرهای آسمانی قابش خواهم نمود تا تمامی احساس درونم را برات بازگو کرده باشم. ...
1 مرداد 1390

در بازي مار و پله زندگي هيچ‌گاه از تاس انداختن نااميد نشو

همه ما وقتي کوچک بوديم مار و پله بازي مي‌کرديم. مي‌توني تصور کني توي زندگي واقعي دوباره داري به اين بازي ادامه مي‌دي! فکر نمي‌کني که زندگي واقعي هم يه جور مار و پله هست؟  اگه دقت کرده باشي تو زندگي واقعي، هم مار داريم هم نردبان. بعضي وقت‌ها بايد اونقدر صبر کني تا شش بياري و بتوني بازي رو شروع کني. شايد سال‌ها زندگي کني ولي هيچ وقت نتوني شش بياري. اين شش مي‌تونه همون هدف و راهي باشه که توي زندگي‌ات انتخاب مي‌کني. شش که آوردي شروع مي‌کني به جلو رفتن. شايد اولش يک آوردي، يا شايد پنج يا دوباره شش آوردي. نبايد از اينکه يک آوردي ناراحت بشوي، نه از اينکه شش آوردي خوشحال باشي! از کجا معلوم با ...
29 تير 1390

چقدر آمادگی بچه دار شدن را دارید یا داشتید ؟ ( قسمت اول )

داشتن فرزند یک تغییر عمده است و اغلب والدین درمورد تاثیرات آن بر سبک زندگی و رابطه‌شان آگاهی و آمادگی کافی ندارند.  چقدر آمادگی بچه دار شدن را دارید یا داشتید ؟ این سوالی ست که همه زوجها روزی به آن فکر خواهند کرد اما جوابی که برای آن می یابند مهمتر از طرح سوال است . اغلب زوجها این آمادگی را بعد از تثبیت وضعیت مالی ، خانه دار شدن و یا بیشتر شدن سنشان و ... می دانند . و گاهاً وقتی از آنها سوال می شود که چرا بچه ندارید در پاسخ خواهند گفت : هنوز آمادگی بچه دار شدن نداریم . اما از نظر من اینها فقط بخشی از تمامی بحث آمادگی بچه دار شدن است و این مقاله را بعد از 9 ماه انتظار بارداری و پس از 9 ماه بچه دار شدن برای شما می نویسم ....
27 تير 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سارا می باشد