وسیعتر ببینیم
چند وقت پیش بچه يكي از دوستان دچار ادرار سوختگی شده بود و چند روزی درگیر اين مسئله بودند. اونهایی که این موقعيت رو درباره بچههاشون تجربه کردند واقفند که مسئلهای اورژانسی نیست و کرمهای مخصوص و روشهای مختلفی برای درمان وجود داره. بعداز تماس تلفني با بنده و كلي صحبت كردن با همديگر بالاخره پيشنهاد دادم به دكتر ببره چون اين بار هیچ چیزی حتي كرم سوختگي هم كفاف نمي داد.
تا اینجا همه چیز یک جریان عادیه، دوستم تعريف مي كرد قیافه دکتر و نگاهش به اونها بعد از شنیدن اینکه ده روزه این وضعیت وجود داره اصلا نگاهی عادی نبود!
بياييد نگاههايمان را وسيع تر كنيم....
باور کنید هیچچیز بدتر از این نیست که در نظر دکتر و یا افراد دیگه یک پدر و مادر بیفکر و سهلانگار به نظر بیاین. شاید اگر خودم بچهدار نشده بودم هنوز با دیدن یک برخورد ناشیانه کلی بدوبیراه به اون مادر و پدر میگفتم و یا خیلی راحت رفتارهای به ظاهر اشتباه بچه رو کلا به پای بی توجهی پدر و مادرش مینوشتم.
در دنیای بچهداری گاهی شرایط خیلی سخت میشه و کنترل اوضاع واقعا هنر میخواد، گاهی فرزندتون داره جیغ میزنه، گریه میکنه، شیطنت میکنه و کاری برخلاف قواعد آدم بزرگها انجام میده، گاهی در اثر شیطنت جای زخمی رو بدنش میمونه و گاهی انگار همهچیز دست به دست هم میده که درجه صبر شما رو امتحان کنه. همه اینها بارها و بارها تکرار میشه اما اونچه که شرایط رو سختتر میکنه نگاههای کنجکاو حاضرین مخصوصا آنها که مطالعاتی هم در امور تربیتی دارند، به شماست که چهکاری انجام میدید و البته دردناکتر شنیدن اظهار نظرها و قضاوتهای نابجا و یکطرفه درباره رفتار با بچههاست.
دعا میکنم برای هیچ پدر و مادری روزی نیاید که انتخابش رفتاری غیر اصولی باشد، اما اگر به آخرین روز زندگیتون رسیدید و فریاد خشمی به سر فرزندتون نکشیدید و یا خدای ناکرده سیلی به صورت لطیف اون نزدید اونوقت میتونید بر مسند قضاوت دیگران بنشینید.