سارا سارا ، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

سارا

دلم چی می خواد ...

1390/9/29 12:25
نویسنده : مامان سارا
571 بازدید
اشتراک گذاری

یادم نیست از کی به خودم فکر نکردم ، از کی درست و حسابی توی آینه به خودم نگاه نکردم نیشخنداز کی به سرو وضع ولباسم اونجور که باید و شاید نرسیدم ... ناراحتولی می دونم که خیلی وقته که منه خودم رو از یاد بردم اصلا از وقتی که نوید اومدن پرنده خوشبختی به زندگیمون رسید ، دیگه منی وجود نداشت همه چیز شد ... اون و فقط اون ... یک شیطونک دوست داشتنی دست کوچولو و پاکوچولو با چشمهای همیشه کنجکاو که تمام آمال و آرزوهای من توی چین و شکن موهای ابریشمی و همیشه پریشونش خونه کرده ... سبزاما نمی دونم چرا امروز از صبح مثل بهت زده ها فقط به خودم فکر می کنم به اینکه چقدر عوض شدم چقدر از خواسته ها یم دور شدم یا چقدر به نا خواسته هام نزدیک ، به اینکه چرا دیگه چیزهایی که در گذشته خوشحالم می کرد اهمیتی برام ندارن ، به اینکه دلم برای خیلی چیزها تنگ شده که حتی فرصت فکر کردن بهشون رو هم ندارم چه برسه به انجامشون . فکر کردم چطوره همه رو بیارم روی کاغذ و به ترتیب الویت هر روز یکی از کارهایی که بنظر ساده میاد ولی من دلم براشون لک زده انجام بدم برای چی ؟ برای دل خودم ... برای روحیه خودم. بابا مگه ما حق زندگی نداریم! ، من هنوز نمردم می خوام زندگی کنم و از روزمره گی در بیام نه اینکه فقط زنده باشم.  می خوام مثل بچه ها گاهی روی خواسته هام پافشاری کنم و اینقدر سماجت کنم تا به خواسته ام برسم ... چیه خنده داره ؟چشمکمی خوام مثل بچه ها بی دلیل و با دلیل از ته دل بخندم و به همه لبخند بزنم ... چیه ؟ برایم نگران شدین ؟ فکر می کنین خوب میشم؟ لبخندولی من از امروز این کارو به برنامه های روتینم اضافه کردم و خیلی هم راضیم ( نه که لیست برنامه ها م کوتاه بود و همیشه وقت اضافه میاوردموقت تمامکاش مجبور نبودم همیشه هول هولکی تو وقت اضافه و دقیقه نود وبلاگ آپ کنم و افکار پراکنده ام رو از اینور و اونور بزور جمع کنم تا یک پست کامل بشهدلقک

 کاش موقع آپلود کردن عکس دخملک به فکر اینکه شام چی درست کنم و کی برم خرید نبودم.

دلم می خواد با خیال راحت روی کاناپه لم بدم و غذای مورد علاقه ام رو بخورم ... بدون اینکه دخملک از سرو کولم بالا بره و غذارو با خنده شیطنت آمیزش از توی بشقابم قاپ بزنه و روی زمین ولو کنه .قهقههدلم می خواد وسط یک جنگل بکر و خوش آب و هوا ، فقط به صدای پرنده ها و وزش ملایم باد میون درختها گوش کنم ... نفسهای بلند بکشم و تاجایی که میشه فریاد بزنم بی اینکه کسی صدامو بشنوه ...ناراحت

دلم می خواد کنار ساحلی آرام به افق دوردست نگاه کنم و حرکت ملایم امواج و و جزرو مد دریا و نغمه مرغهای دریایی تمام فضای چشم و گوشم رو پر کنهابرودلم برای یک حمام طولانی و بدون عجله تنگ شده بی اینکه نگران دخملک باشم که جلوی در حموم با داد وفریاد صدایم میکنه و دائم به در حموم میکوبه که مامانه بیازباندلم برای یک خواب طولانی و راحت کنار شومینه در حالیکه سرت روی کتابی که داشتی می خوندی بیافته .... یک ذره شدهدل شکستهدلم برای دیدن یک فیلم خیلی قشنگ بدون اینکه وسطش پونصد دفعه مجبور باشی برای دخملک شيشيه شير درست كني و به قول خودش چاي چاي بياري و ... اندازه یک (.) شدهفرشته

دلم برای یک آشپزی راحت و بدون سرهم بندی ، بدون اینکه دخملک بازیگوش دایم لای دست و پایم وسایل داخل کابینتها رو وسط آشپزخونه ولو کنه ... تنگ شده .
دلم برای ... نه اصلا ولش کن می ترسم تا قیامت بنویسم و دلم هنوز هم بخواد ... بهتره فعلا با همینها شروع کنم ...

بي خيال دنيا شو و دست از همه چيز بردار و بچست به دلخوشي هاي زندگيت و...

خنده دخترم و شادي همسرم را با تمام دلخوشي هاي دنيا عوض نمي كنم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان نیایش
29 آذر 90 23:28
جانا سخن از زبان ما میگویی واقعا درک میکنم تمام چیزایی که گفتی واقعا منم دلم برای همه اینایی که گفتی تنگ شده ولی در نهایت هم خنده دخترم و شادی همسرم رو با تمام دلخوشی های دنیا عوض نمیکنم عزیزم یلدات مبارک شا دباشی
مامان علی
3 دی 90 21:59
عزیزم خیلی خوب حرف دل خودت و همه ی ما رو بیان می کنی . اینقدر زیبا می نویسی که هر پستت رو بارها و بارها می خونم و سیر نمی شم.بهترین روزها رو در کنار عزیزانت در این زمستان سفید و زلال برات آرزو می کنم و عشقی یلدایی که جایگزینه همه ی این محرومیت های مقطعی ست. بوس برای سارایت
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سارا می باشد