سارا سارا ، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

سارا

من و ما ...

1394/3/24 15:28
نویسنده : مامان سارا
674 بازدید
اشتراک گذاری
  • زندگی مثل گل یا پوچ می مونه ... تا مشتش برایت باز نشه نمی دونی چی توشه! تا انتخابش نکنی آشکار نمیشه اما یکبار بیشتر حق انتخاب نداری ... بهت فرصت دوباره نمیده ... اما همیشه یک شانس 50 درصدی برایت حی و حاضره فقط باید پیدایش کنی و دل خوش داری که دور گردون به کام توست حتی اگه کامت رو شیرین نکنه! ... دخترک مشتهای کوچولویش رو دراز می کنه سمت مامانش و با کلی ناز و ادا می گه :  "زود بگو تو کدومه؟" ...  بی هدف می گی اینه! ... بازش می کنه ! خالیه! ... حس می کنه ناراحتی! زود دست دیگه اش رو میاره سمتت و یک بادوم درشت از کف دستش می گذاره تو دهنت و می گه : "ایناهاش! حالا بخند!! دیدی بیخودی ناراحت بودی!!!!!!!!"
  • دیراومدی ! خسته ای! بی حوصله ای! با آشپزخانه شلوغ و بهم ریخته و نابسامان قهری! ... خوب که چی! کی به قهر و آشتی تو اهمیت می ده !  ...  گوشی تلفن با قدرت بین کتف و گوش مبارک چسبانده شده ! خوبه که از اونور خط نمی بینن داری پیاز پوست می کنی! دو پیمانه برنج خوش رنگ و بوی  مورد علاقه دخترک روی گاز بال بال می زنه و چیزی نموده کفهای سفیدش رو پس بده رو گاز تا بلکه یکی به دادش برسه! ... تمام پنجره های موجود بازند تا آخرین نفسهای خوشایند بهار رو به افول رو با ولع تو بکشند! اما بجایش هرم گرماست و دوده و خاکی که هر بار سر  می چرخانی یادت بیاد که پشت پنجره ها چقدر مهجور و غریب افتاده اند از پاکیزگی! ... صدای تلویزیون لحظه به لحظه بلندتر میشه و صدای خنده های شیرین و معنی دار دخملک هم! ... آخرین ادویه مایه کتلت رو که اضافه می کنی انگار دنیا تو تاریکی فرو می ره و تو می مونی و  بوق ممتد گوشی تلفن و غل غل برنج و بوی روغن مذاب و دست آغشته به مایه کتلت و دخترک گرسنه و کم طاقتی که قبل از تاریکی از میز بالا رفته و بعد از تاریکی عاجز مانده از پایین آمدن و پشت سر هم تکرار می کنه  "مامان بگو برق بیادددددددددد! ... مامان گشنه امه ! ... مامان منو بیار پایین ! مامااااااااااااااااااااااااان!!!
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سارا می باشد