بازم نقطه ... سر خط !
برقراری یک رابطه مستحکم و منطقی و در عین حال دوستانه مادر و فرزندی شاید کار ساده ای نباشه ... مادر ایده آل و شایسته بودن و خوب موندن شاید چندان راحت نباشه . وارد شدن به دنیای کودکانه و درک احساسات لحظه به لحظه شون تو هر زمان و مکان ممکنه خارج از توان آدم بنظر بیاد ... حفظ آرامش و خونسردی تو لحظه های خاص شاید گاهی غیر ممکن بنظر برسه! ... اما مهم اینه که چشمهای سیاه و کنجکاو دخملکت فقط خوبیها رو می بینه و قلب پاک و بی غل و غشش همیشه بهترینها رو ثبت می کنه ! ...
وروجکت هنوز علاقه ای به کشیدن نقاشی نشون نمی ده و بیشتر از رنگ آمیزی و بریدن کاغذ و خطوط هندسی لذت می بره ... لابد از کم حوصلگی و کم وقت گذاشتن مامانشه!
دخملکت با تمام علاقه ای که به آب بازی و شنا داره بعضي مواقع نمي تونه با شامپو کردن موهایش کنار بیاد ... لابد یک جای کار تو ایراد داره!
یکی یکدونه ات همیشه تو جمع های نه چندان آشنا حسابی جو گیر میشه و رفتار و گفتارش تغییرات فاحش میکنه ... حتما برخوردهای ما اصولی و صحیح نبوده!
دخملک هر وقت که خواب نیمروزیش بهم بخوره ، هم بدخلق می شه و هم برنامه های قبل از خوابش رو کنسل میکنه ! ... لابد خودت اینجوری عادتش دادی!
شیطونک بازیگوشت بعضي مواقع بعد از خوردن غذا نصف مونده هاشو تو ليوان آب ميريزه! ... حتما ما خیلی حوصله به خرج ندادیم طی آموزش ...