سارا سارا ، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

سارا

توبمان، توكه زيباتري

1390/9/12 11:35
نویسنده : مامان سارا
435 بازدید
اشتراک گذاری

دلتنگی ای که از خوابیدن عصر گاهیت بر من غلبه کرد ترغیبم کرد بر نوشتن دوباره برایت.......... برایت گفته بودم که اولویت هایم را با تو تنظیم می کنم و این تصمیم جوری بود که در ظاهر برای تو مناسب نبود ولی می دانم که برگشت من به کار و داشتن سبک متفاوت زندگی برایت آینده ای مفید باشد که داشتن روحیه بهتر در من مسلما تاثیر مثبتش اول از هم برای تو نمایان می شود ............با تو من بعد از مدتها اهنگهای مورد علاقه ام را انتخاب می کنم که گوش کنم !  تمام سعی ام را کردم که تصمیمی مناسب بگیرم و الان در این شرایط راضی ام امیدوارم این تصمیمم عملی بشود و بدون لطمه به تو ادامه پیدا کند............!!

حرف های گفتنی برایت زیاد دارم مخصوصا چند وقت دوری از نوشتن! گفتم دوری از نوشتن می خواهم برایت بگویم که این دوران دوری و کم نوشتنم در خانه دوران تحول نام گرفته من و پدرت مشخصا اسمش را گذاشته ایم دوران تحول و گذار............در این دوران هر کداممان داریم روی خودمان کار می کنیم و تغییراتمان را به هم پیشکش می کنیم و هدیه ای می گیریم کلامی.......... ‌تو دختر گلم که وجودت برای هر دومان انگیزه است برای تغییر برای بهتر شدن...............این محرک زمانی زده شد که داشتیم برای آماده شدن تو به مرحله جدید اطلاعات کسب میکردیم زمانی که می خواندم که برای آموزش های به تو نباید کاری کنم جز اصلاح رفتاری خودم، نباید کاری کنم جز اجرای عملی آموخته هایم...........زمانی که نمی توانستم بفهمم ریشه رفتارهایی که بودند ولی می دانستم که ربطی به تو و رفتار تو ندارد چیست.......زمانی که فهمیدم که رفتارهایی هست که با همه شناختهایمان در موقعیت های سخت خودش را نشان می دهد که باعث لطمه به توست...................وقتی که تو هم با فریادهایت عملا به من فهماندی که هستی و حق داری که باشی و من در مقابل رفتارهایت کم آوردم................روزهای سختی بود و هست.............هر دو داریم دوران تحلیل را می گذرانیم البته در این راه کمک هم گرفته ایم تا به رشدمان سرعت دهد........مطمئنا دوران کار بر و سختی است ولی الان راضی ام چرا که این بار از پدرت همراهی زیادی دیدم زمانی که خودم و تو نیاز داشتیم به همراهی............همراهی می کند ولی به شیوه خودش به شیوه ای مردانه...........ولی خوب می بینم که گاهی چقدر سخت ولی کنترل می کند و همراهی می کند تا بتوانیم هر دو شناخت هایمان را نسبت به خودمان بعد نسبت به بکدیگر افزایش دهیم................ شروع کردنمان و قدم به قدم رفتنمان را دوست دارم انگار من و پدرت هم مثل الان تو نیاز داریم همه با هم قدم قدم حرکت کنیم و رشد کنیم و یاد بدهیم و یاد بگیرم.............................تمام سعی ام را می کنم که مرحله همانند سازی که داری می کنی با من و پدرت به خوبی بگذرد!! شروع مهرورزی کردن هایت و عزیزم گفتن های این چند وقته ات قوت قلبی است برایم................برایم بمان که زیاد دوستت دارم!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان علی
14 آذر 90 22:56
خیلی قشنگ می نویسی خیلی خیلی...
مامان ماهان
17 آذر 90 15:47
خیلی خیلی زیبا مینویسی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سارا می باشد