چه زود گذشت این چند سال ...
انگار همین دیروز که نه! همین چند هفته قبل باشد! اولین باری که به دنیای مجازی با این سبک و سیاق وارد می شوی یا شاید هم اول باری که به چشم خریدارانه نگاهش می کنی ، فکر می کنی که وبلاگ خوانی و وبلاگ نویسی شاید یک سرگرمی تازه باشد درحد چک کردن ایمیلهای روزانه! ... بعد تر که روابط و وابستگی ها در این عرصه از دنیای مجازی به دنیای واقعی کشانده می شود و اختصاص بخش اعظمی از حضور در دنیای اینترنت! فکر می کنی که شاید عطشی زود گذر باشد که با گذشت زمان کمرنگ می شود که نشد! ... به سال که می رسد می گویی عادت هر روزه ای است که شاید بد نباشد افساری و مهاری بر آن زده شود محض احتیاط و منباب دوراندیشی! ... واکنون که در آستانه 3 سالگی این خانه کوچک و پهناور به عقب بر می گردی تا دورنمایش را با دل سیر نگاه کنی ، می بینی هنوز هم گاهی می شود که نمی دانی با این دنیای پر رمز و راز و اسرار آمیز که با تو بزرگ شده و پخته تر چه کنی! یا اصلا چطور می شود که هر بارکه ناخواسته از آن دور می افتی انگار که چیزی گم کرده باشی و ناگزیری که هر روز دنبال تکه های گمشده بخشی از افکار روزانه ات باشی! ... همانهایی که هرگز نمی توانی منکر ارزش و اهمیتشان در این گذشته نه چندان طولانی باشی!
بقیه عکس های سارا را در ادامه ببینید دوستان عزیز