سارا سارا ، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

سارا

دنياي دخترم

1390/6/20 9:26
نویسنده : مامان سارا
342 بازدید
اشتراک گذاری

نمیدونم چرا هر وقت میخوام بیام و از شیرینکاریات یا از بزرگ شدنت و خانمیات واست بنویسم،دلم اینهمه برات تنگ میشه...دلم خیلی برات تنگ میشه:وقتی که با اون همه ناز و ادا میای پیشم و بعد از اشتباهی که ازت سر زده بهم میگی مامان جونم،یا وقتی با اون چشای قشنگت خیره میشی تو صورتم و واسم شیرین زبونی میکنی یا وقتی لبای کوچولوی نازت رو حرکت میدی و با من حرف میزنی(من اون موقع فقط حرکت لبات و چشمای قشنگت رو میبینم و دیگه چیزی نمیبنم و نمیشنوم)....دلم همیشه برات تنگ میشه.نمیدونم شاید این یه بیماری باشه،یا شایدم ترس از دست دادنت یا اینکه روزی تنهام بزاری و بری و یا...

همیشه از وقتی که تو وجودم بودی تا الان یه احساس خاصی نسبت بهت داشتم یه جورایی احساس میکردم تو خیلی مظلومی...

از خدا میخوام که تمام این احساسات اشتباه باشه.من نمیخوام تو هیچوقت مظلوم و دلشکسته باشی،همونطور که دلم نمیخواد هیچوقت خدای نکرده ظالم باشی و حق کسی به گردنت بیفته.

بزار از شیرینکاریای این روزات واست بگم:

راستش از ماهها قبل در جایی خوانده بودم که بعد از یک سالگی کودک از مرحله ی وابستگی به مادر کمی فاصله می گیرد و تا حدی مستقل عمل می کند و در این میان گاه دچار سردرگمی و برزخی است که نه می توان او را وابسته مطلق و نه مستقل به تمام معنا دانست و من در این روزها این حالات را در دخترکم به وضوح مشاهده می کنم . با وجود همه ی علاقه ای که برای رها بودن و بازی کردن و تجربه اندوختن دارد و از محدود شدن بیزار است اگر لحظاتی را بدون من یا با فاصله از من سپری کند برای لحظاتی هم شده خود را به من می رساند و پس از تجدید دیدار دوباره به بازی بر می گردد

گاه از بغل شدن گریزان است و برای فرار کردن و رها شدن تقلا می کند و گاه برای در آغوش گرفتن بی تاب است و مشتاقانه آغوش مرا می طلبد .

بالا نوردی از هر نوعش اعم از پله، مبل، میز و بدن ما از کارهای مورد علاقه ی اوست که در جایی می خواندم این هم از مشخصات این سن و سال است و به کودکان اعتماد به نفس می دهد و استعدادهای ورزشی آنها را بروز می دهد!!! البته دختر ما در پایین آمدن از این اجسام هم مهارت کافی به دست اورده و مستقلا با تبحر خاصی از مبل و میز پایین می آید !!!

جدیدا عاشق خاموش و روشن کردن لامپ ها برق و فشردن زنگ خانه  شده و به محض دیدن آن به طرفش خم شده و متقاضی انجام این کار می شود !!!

از  کلماتی که روزی n بار از او می شنویم در خواست "آبه" و "به به"  (مجموعا هر چیز نوشیدنی و خوردنی که با چشمش رویت شود ) می باشد که هر بار هم باید به آن پاسخ داده شود و اگر نه حالا حالا ها باید این کلمه را بشنویم !!!

یکی دیگر از علاقه های این روزها علاقه به جابه جایی اشیا است به صورتی که دوست دارد کلیه ی اشیا مورد علاقه اش را اعم از اسباب بازی یا اشیاء منزل مثلا لباسها و یا حتی سطل ماست محتوی ماست !!! را از این سمت خانه به سمت دیگر جابجا کند و حتی با خودش به بالای میز و مبل ببرد!!! و در این زمان است که بایین انداختن آن شی برایش لذت خاصی دارد و بعد پایین آمدن خودش و دوباره تسلسل !!!

واکنشش به موسیقی و هر آنچه دارای ریتم و آهنگ باشد از جمله کارهایی است که همه را به ذوق می آورد می خواهد آهنگی کودکانه باشد یا موسیقی سنتی یا آهنگی تند و هیجانی یا حتی شعر "من درآوردی" مادرانه ی من در وصف او !!! که در این زمینه با باباش که موسيقيدان است صحبتی داشتم که می گفت : این یک واکنش کاملا طبیعی است که نشان سلامتی روحی کودک است .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مدرسه ی مامان ها
20 شهریور 90 12:57
سلام مامان عزیز دیروز یکی از مامان ها مطلبی رو توی مدرسه مطرح کرده که دوست داریم نظر شما رو هم درباره ی اون بدونیم منتظر حرف های شما هستیم
مامان ماهان
26 شهریور 90 13:49
آفرین به مامانی که همه چی رو قشنگ نوشته سارا جونم هوااااااااااااااااااااار تا دوست دارم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سارا می باشد