سارا سارا ، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

سارا

دل نوشته ای برای آینده

1390/3/23 11:56
نویسنده : مامان سارا
503 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به تمام وجودم ؛

نمیدونم این نوشته رو هیچ وقت میخونی یا نه ؟ نمیدونم 20 سال دیگه اگه بیای اینجا و این نوشته رو بخونی چقدر دل هامون بهم نزدیکه که بتونی من رو درک کنی گاهی میترسم ! میترسم نکنه یه موقع (دور یا نزدیک بودن زمانش برام مهم نیست)  دلت از من دور بشه طاقت ندارم  ببینم کسی که همه ی امیدمه ازمن خسته بشه من رو نخواد ...

کسی که امروز اشک چشماش مثل خنجر توی سینه ام فرو میره نخواد اشک چشمو پاک کنه یا اصلا نه! اشکم رو در بیاره.

گلم باورت نمیشه از ترس اون روزا گاهی الان به خودم میلرزم !

دخترم فقط بدون :

اگه پیر شدم وآلزایمر گرفتم این رو فراموش نمیکنم که دوستت دارم !

اگه پیر شدم وبهانه گیر ، تمام بهانه هام برای با تو بودنه !

اگه پیر شدم وپر حرف ، بدون دلم برای قصه های شبانه مون تنگ شده!
اگه پیر شدم دعوامون شد ، سرت داد زدم بدون نمیخوام دیگری سرت داد بزنه نمیخوام اشتباه کنی !

ولی اگه تو داد زدی بدون برای همیشه دلم میشکنه ولی: بازم دوستت دارم عزیزم

هیچ وقت یادت نره ؛ یه مادر یه گوشه دنیا امیدش به تو و آرزوهاش آرزوهای توئه !

هیچ وقت یادت نره ؛ یه مادر دعای خیرش همیشه پشت و پناه توئه !

هیچ وقت یادت نره ؛ هر چقدر هم که بزرگ بشی واسه من همون کودک یک روزه ای هستی که احتیاج داره با تمام وجودم یاریش کنم و مطمعن باش در هر شرایطی این کار را خواهم کرد !

هیچ وقت یادت نره ؛ دوستت دارم و بدون تو ...

حتما عكسهاشو ببينيد...

میسپاريمت به خدا چون تو رو از خودش خواستيم میسپاريمت دست خودش و مطمئنم بهترین حامی رو برات انتخاب کرديم !!

خدا هميشه پشت و پناهت باشه ......

بابا و مامان

 

 بالاخره اين هم ساراجون(در 8 ماهگي) كه با هزار مشكل تونستيم اين عكس را بگيريم...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سارا می باشد