پست چند منظوره!
دیروز دردونه خانوم برای اولین بار منو به اسم صدا کرد بدون هیچ پسوند و پیشوندی ... خیلی جدی و کاملا عادی ... انگار که سالهاست که منو با همین نام صدا کرده ! اولش تعجب کردم ... ولی تو برق چشمها و عمق نگاهش می شد رد پای موجی از احساسات رو دید!
سارا: زهرا ؟؟!!
من : بعله دختر قشنگم!
سارا : زهرا جون؟؟؟! (با یک دنیا ناز و عشوه) ... ما با همدیگه دوستیممممممم؟؟؟؟!
من :(اینقدر قشنگ روی واژه دوست تاکید کرد که واقعا تا چند لحظه نمی دونستم چی باید بگم ! ... انگار گاهی وقتها کلمات قادر نیستن اونجور که باید حق مطلب رو ادا کننن !) ...آره عزیم ! سارا و مامانش باهم دوستن!!! دوستای خوب!
این حرفش خیلی برام معنا داشت ! تو این جمله کوتاه خیلی حرفهای ناگفته برایم بود ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی